سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

ما و سینامون

ش....ز....6

1393/8/9 14:36
نویسنده : فهیمه مامانی
571 بازدید
اشتراک گذاری

_بهش میگم سیــــــنا میدونی خدا خیلی خیلی مهربونه سریع میـــــــــگه آره تازه خیــــــــــــلی هم بزرگه نه من میدونم چه قدر بزرگه نه شما میدونی چه قدر بزرگه و نه بابا میدونه چه قدر بزرگه و نه همسایمون و نه...(کل کسایی رو که میشناخت یکی یکی میگفتخندونک)

 

_ماشین در حال حرکته دستشو گذاشته رو دنده و میــــــــــگه بابا دنده داره میلرزه فک کنم جیش دارهخنده(شرح حال خودش موقع جیش داشتن !!)

 

_دورتادور فرش تند تند با عصبانیت داره راه میره و اصرار داره که به مربیش زنگ بزنم و میگه میخوام یه چیزی بهش بگم !!میگم آخه مامان من زنگ بزنم بگم چی ؟

میـــــــــــگه شما نمیخواد چیزی بگی خودم میگم و دستشو میذاره رو شقیقه شو و میــــــــگه تو ذهنم هست .(منم قانع شدم و زنگ زدم یعنی چاره ای نبود خندونک)

 

_تو مهد مربیشون یه شعر در مورد امامها خونده اینم شروع کرده گریه کردن بهش گفتن چی شده گفته یاد مامانم افتادم دلم واسش تنگ شد !!بعدم که مربیش زنگ زد که بیا آرومش کن(یعنی تا رسیدن به مهد من همچین حسی داشتم فرشته)

 

_جدیدا هم که وقتی ازمون ناراحت  میشه میـــــــــــگه دوست دارید من بچتون نباشم ؟؟دوست دارید تنها باشید؟؟..........پس اذیتم نکنید!

 

الــــــــــــــــهی همـــــــــــیشه زنــــــــــــــده و سلـــــــــــــــــامت وشـــــــــــــــاد باشی مادر ,الهی آمیـــــــــن

 

 

 

 

زمستون داره کم کم میرسه این پسرک ماهم اصرار داره که تو خونه به استقبالش بریم !

میگه مثلا تو خونه زمستونه,مثلا سرده مثلا برف اومده مثلا من دارم میلرزم از سرما 

(اون مثلا مثلنات فدایی داره جیگر مادربوسبغل)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

•♥مامان متین♥•
15 آبان 93 18:11
سلام خانومی ماشالا ب این شیرین زبونیها عزیزم عجب تشبیهی برای دنده استفاده کرده خخخخخ خدا پشت و پناه همه شما گلای ایران زمین
فهیمه مامانی
پاسخ
سلام عزیزم انشاالله واسه دعات
مامان آریا
17 آبان 93 8:06
ای جان و دلم ماشاء اله به این شیرین زبونی هاش قند و نبات خدا واستون نگه داره یادم نمیاد قبلا عکسی ازت دیده باشم هیچی فقط چادری تصورت کرده بودم هرچند یه عکس دیگه من ازت طلب دارم این با عینک بود و هنوز نمی تونم وقتی بهت فکر میکنم چهره ات رو به یاد بیارم
فهیمه مامانی
پاسخ
ممنون مریم جون انشاالله عه چرا من همش فکر میکردم عکسمو دیدی!! چشم حتما پست بعدی همه عکسای خودمو میذارم
فاطمه
27 آبان 93 16:03
حرفهاش خيلي با نمك بود .عكسهاش هم ناز خدا حفظش كنه
فهیمه مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم چشات قشنگ میبینه
مامان زینب
2 آذر 93 0:58
عزیزم