سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

ما و سینامون

پسرک 29ماهه من

1391/12/4 0:55
نویسنده : فهیمه مامانی
393 بازدید
اشتراک گذاری

 

پسرکم ...29 ماهه من...بزرگ شدی...

 اون قدر بزرگ که میتونی بادکنک باد کنیقلب

اون قدر بزرگ که تو پارکها میتونی از وسایل بازیهای بزرگترها استفاده کنیمژه

اون قدر بزرگ که میتونی زیر چشمی نیگامون کنیگاوچران

اون قدر بزرگ که اسم اکثر بانکها سپه و ملت و ملی  تجارت  حکمت ایرانیان   اقتصاد نوین  مسکن  صادرات  انصار   مهر و بانک سینا رو با توجه به آرمشون میشناسی و وقتی از کنار بانک رد میشیم خودت اسم بانکو میگی ...کارتهای عابر بابایی رو ازش میگیری و هر بانکی رو بگیم همون کارتو بهمون میدی!!

 

عاشقتم پسرک

عاشق احساساتتم ,ذوق کردنت واسه دیدن دریا...واسه دیدن مامان جونو باباجونقلبقلب

 عاشق نشون دادناتمژه

عاشق دویدناتمژه

فرار کردنت از موجهامژه

خلاصه که همه جوره عاشقتمبغلمثل همه مامانا...

 

پ ن 1:باباجونو مامان جون سینایی پیشمون بودن و خیلی بهمون خوش گذشت در کنارشون...موقع رفتنشون دلمون گرفت حسابی...پسرکمون موقع رفتن مامان جون باباجون چنان گریه ای سر داد که نمیتونستیم آرومش کنیم...

همگیمون دوسشون داریم خیلی زیاد ...انشاالله هر جا هستن سالم باشن و سرحال و سلامتقلبقلب

 پ ن 2: پنج نفری رفتیم چابهار و خیلی خیلی خیلی بهمون خوش گذشتاز خود راضیلبخندمژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

زهرا(✿◠‿◠)
4 اسفند 91 9:37
واااااااااای!
پارسایی رو ببین چه بزرگ شده!
ماشاللا
عاشق اون عکسش شدم که داره ماسه هارو نشون میده کنار دریا!!!
ببوسش برام
مامان جون و بابا جون رفتن جاشون خالی نباشه!


ممنون زهرا جون...جدی میگی خدایی بزرگ شده؟؟!!
میدونی این روزا این قدر حساس شدم به وزنش که خدا میدونه!!
مامان علی اکبر
4 اسفند 91 10:41
سلام عزیزم
29 ماهگی سینا جون مبارک.
ماشاالله به این گل پسر باهوش.
مامانی بروزیم پیش ما هم بیاید


سلام خانومی...ممنون ...چشم الان میایم
زهرا مامی ویونا
4 اسفند 91 23:09
چه پستی و چه پسری....سایهه مادرها وپدرها مستدام....سینا گلی روببوس


انشاالله همه پدرو مادرها سالم باشن و سایه شون بالا سر ما کوچیکترها الهی آمین...چشم

الينا گلينا
5 اسفند 91 8:18
آفرين صد آفرين به اين بزرگ مرد كوچك. خدا گل پسرتون را حفظش كنه مامان فهيمه كه اينقدر زرنگ و با هوشه


خدا الینا نازمونم سالم و سلامت حفظ کنه نقاش کوچولورو
مامان بردیا
5 اسفند 91 19:49
خدای من اون عکسی که داره ماسه هارو نشون میده خیلی نازه


ممنون ...چشماتون ناز میبینه...منم از اون عکسش خوشم میاد
مریم مامان آریا
6 اسفند 91 14:35
خیلی خیلی زیبابود این پستت
خیلی عکسهای سینا ناز بود
وای اون قلعه رو کی درست کرده ؟ آفرین خیلی خوشکله
میگما معلوم شد بابای سینا حسابی مایه داره که تو همه بانکها حساب داره و عابر بانکشون رو داره ها خودمونیم ، بعدشم چی فکر کردی سینامون یه پا ابوعلی سیناست واسه خودش دست کم نگیر
خدا حفظش کنه همیشه به خوشی و سلامتی و سفر

ممنون مریم جون...اون قلعه هارو بابا و مامان جون سینا با سطل قلعه ایش درس کردن...
بابای سینا کارت عابر زیاد داره ولی خیلیاش خالی اند فقط 2 3تاش به کار میان

خدا شما و همسریتونو آریا گلمون حفظ کنه و همیشه سلامت باشین و خرم


مامان فتانه
6 اسفند 91 16:04
سینا جون 29ماهگیت مبارک


ممنون
مامان فتانه
6 اسفند 91 16:04
ما اومدیم با کلی عکس تولد....منتظرییم


به تولد ...الان میایم
علامه کوچولو
6 اسفند 91 18:49
سلااااااااااااااام
قربون ذوق کردنش برم
خوش بحالتون دریا اونم تو این فصل
راستی دعوتتون اجابت شد دوباره ممنونم از لطفتون


سلام...خدا نکنه...واقعا دریای جنوب خیلی حال میده تو زمستون...خواهش خانومی ...موفق باشی
الی
7 اسفند 91 19:41
فهیمه با چیزایی که تو گفتی و عکس گذاشتی ما هم عاشق سینا شدیم.


قربونت الی...منکه خیلی وقته عاشق ماهانی شدم
سوده مامان ماهان
8 اسفند 91 15:29
سلام
چه پسر با نمكي دارين خدا حفظش كنه.سينا كوچولو شما از ماهان من همش 2روز كوچيكتره.با اجازتون لينكتون كنم.


جدا!!؟پس همسنن
منم لینکتون کردم
مامان بردیا
8 اسفند 91 23:18
عزیز دلم چقدر بزرگ شدی گلم افرین که اسم بانکها با ارمشون رو بلدیاز همین الان قدم در راه بانکداری گذاشتی


بابایی سینا هم همین حرف شما رو همیشه میگه!!
خاله اسماء ، فرشته کوچولو
9 اسفند 91 17:09
الهی قربون این پسر باهوش برم من ... فهیمه جون براش اسپند دود کن ... خیلی خیلی دوسش دارم خیلیییییییییییییییییییییییییییی... ببوس جیگر منو
ممنون بابت تبریکت عزیزممممممممممممممممم


خدانکنه اسما جونی...ماهم شمارو خیلی خیلی دوست میداریم خاله مهربون
الی
9 اسفند 91 21:05
فهیمه مگه ساکن کجایید؟


عاشق زیر چشمی نگاه کردنشم.


الان میام بهت میگم...

محمدحسين(مخترع كوچك)
10 اسفند 91 2:40
دوست جونم خوشحالم كه بهتون خوش گذشته


ممنون مخترع کوچک
مامان فتانه
12 اسفند 91 13:16
افرین به این پسری باهوش و با دقت....عکساتم خیلی قشنگ شده


ممنون مامان فتانه
محمدحسين(مخترع كوچك)
13 اسفند 91 3:05
وسيله هم برات گذاشتم بهم سر بزني منتظرتم

°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_________________
~~~~/__ بيا اينم وسيله حالا ديگه_\~~~~~~
~~~~~/ _ميتوني بهم سر بزني _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* _________________##________##


به چه وسیله ای....
الان سوار میشمو میام
مامان آنیسا
13 اسفند 91 17:17
چه عکسهای خوشگلی
ایشالا سایه مامان جون و باباجون همیشه بالا سرتون باشه ماهم همین مشکلات رو داریم درکتون میکنم عزیزم


انشاالله...جدا؟؟!!خیلی سخته نه؟؟؟!!
مامان انیسا
14 اسفند 91 1:49
آفرین به شما پسر بلهوش وزرنگ


ممنون عزیزم
زهرا(✿◠‿◠)
15 اسفند 91 1:44
عزیزممممم...
شرمنده!
نمی دونم چرا جواب کامنتم و الان دیدم!!!!

هنوزم حساسی روو وزنش؟؟؟
ولش کن اصلا...
من دیگه غذا خوردنش و به خودش واگذار کردم....
الان خیلی راحتم!
بهش کمتر چیز میز میدم بخوره تا جلوی اشتهاش و نگیره!!
اونم هر وخ گشنه ش باشه میگه!!!
دیگه مث قدیم منت نمی کشم!!!!!!
آخیییش!خیلی راحت شدم!
شمام امتحان کن!!!


آره بابا هنوزم حساسم...
آخه میدونی بعد مریضیه یه ماه گذشتش نیم کیلو کم کرد باید حالا جبران بشه...منکه نمیتونم بدم خودش بخوره چون اون جوری هیچی نمیخوره...
هی دیگه صبر قدیمارو ندارم...

مامان ساینا
17 اسفند 91 10:33
وااااااااااای خدایا تمام عکساش عالی شدن مخصوصا یکی مونده به اخریش بی نظیره خیلی حرفه ایه دستت درد نکنه عزیزم
فهیمه جون حواست به پسرت باشه ماشالله از این پسر ای دختر کشه با اون چشای خوشکلش ماااشالله


ممنون عزیزم...چشمات قشنگ میبینه
مادر کوثر
21 اسفند 91 8:08


به به چه عالییییییییییییییییییی

تفریح و گردش و شادی


ممنون
maman bahar
10 فروردین 92 1:44
سلام عزیزم من دیدم شما هم مشهدی هستین واسم جالب بود گفتم بهتون پیام بدم اگر دوست داشتین بیشتر باهم آشنا بشیم