پارسایی اومد پیش سینایی
سلام...
خاله جون حمیده و پارسایی خاله و عمو حسین جمعه هفته گذشته اومدن پیشمون...
چه قدر شاد بودیم و بهمون خوش گذشت...
پارسا یی خاله 31تیر ماه 91دنیا اومده و الان 6ماهه است...
سینا همین یه دونه پسرخاله رو داره ...میدونم خیلی دوسش داره...
دوشنبه هم بارو بساطمونو جمع کردیمو رفتیم چابهار ...
دایی جونو ...زن دایی جونو...کوروشی و فرنوشی هم چابهار رسیدنو جمع بچه ها جمع شد...
کنار دریا نرفتیم ولی بازم بهمون خیلی خوش گذشت...
(سینا بالای یکی از غارهای سه گانه روستای تاریخی تیس نشسته)
پارسایی خاله و بابا و مامان مهربونش امروز رفتن خونه خودشون ...
اینم آخرین عکسی که گرفتم...
و سینا خوابید بعد رفتنشون کنار هدیه خاله جون ...
(البته خودم کاپشنو گذاشتم بالا سرش تا ازش عکس بگیرم و واسش یادگاری بمونه !)
میدونم وقتی پسرکم بیدار بشه میپرسه پارسا کوو؟؟خاله جون کوو؟؟عمو حسین کوو؟؟