27 ماهگی
سلام پسرکمون ...
27 ماهگیت مبارک شیرینمون...
تازگیا یاد گرفتی وقتی پشتت به کسی باشه میگی ببخشید پشتم به شماست...حتی وقتی میخوای بخوابی و پشتتو به من یا بابایی میکنی میگی ببخش پشتم به شماست...
بابایی میگه دلم گرفته...میری از کابینت از بین اون همه شیشه ها و بطریها عرق نعنا رو پیدا میکنی و میاری پیش بابایی و میگی بخور تا دلت خوب بشه...
عشق کتابی ...اونم هر جا بتونی و دنج باشه ...کتاب میخونی...
و همین طور عشق ماشینی...حتی حاضری چیزی نخوری و به ماشین بازیت برسی...
اگه بزرگ بشی بابای مهربونی میشی...همیشه عروسکهات مخصوصا سبزک (شامپو عروسکیت)و میذاری رو پات و لالا میدی ...سوار دوچرخت میکنی و حواست بهش هست که نیفته ...بعضی وقتا هم بهشون می می میدی!!
ببین اتاقتو چه کار کردی؟؟!!تازه اون دوتا ماشینتو گرفتی دستتو دنبال جا میگردیو میگی اینارو تجا بذایم؟!
همه دوست دارن یه خونه داشته باشن که مال خودشون باشن ...شما هم مستثنی نیستی ...کوچولویی ولی خیلی چیزارو میفهمی ...با بابایی هر روز چندین بار مدلهای مختلف خونه رو برات میسازیم البته با کمک مبلها ...خیلی دوست داری ...ماشیناتو میبری تو خونت...خوراکیاتو و خیلی چیزهایی که از ما میخوای پنهانشون کنی...
(این مدل خونت یه اتاق داشت ...اینجا هم که ازت عکس گرفتم در ورودیشه!!)
دوست داریم پسرک 2سال و 3 ماهمون
`پ.ن:الان زاهدانیم ....به خاطر ماموریت بابایی سینا